ویژه های خبری

فِریدونکِنار مَظلوم ...

به صراحت بگویم فریدونکنار مورد ظلم واقع شده است، فریدونکنار به خاطر ندانم کاری ها و به خاطر سکوت و عدم کاردانی مدیرانش مظلوم واقع شده است

فِریدونکِنار مَظلوم ... به صراحت بگویم فریدونکنار مورد ظلم واقع شده است، فریدونکنار به خاطر ندانم کاری ها و به خاطر سکوت و عدم کاردانی مدیرانش مظلوم واقع شده است ۱-روزی روزگاری اولین مجوز دانشگاه علوم و فنون در سطح استان مازندران به این شهر داده شد اما بعدها چه شد؟ زمین مدنظر برای این کار از کاربری آموزشی به کاربری مسکونی تبدیل و برخی خواص آنجا را قطعه بندی کرده و برای خود تقسیم کردند و حالا یک دانشگاه غیرانتفاعی هم در شهر بود و حداقل در زمان کنکور در دفترچه کنکور اسم فریدونکنار هم جزو دانشگاه های انتخابی کشور محسوب میشد و آن هم دیگر نیست چه کسی مقصر است؟ ۲- روزی روزگاری جزو معدود شهرهای دارای سینما بودیم اما چه شد؟ چه تفکری سینما را نمیخواست؟ چرا بعدها دیگر اقدامی نشد ؟هرچند الان دیگر توجیه اقتصادی ندارد اما تا کی کاربری فرهنگی این مکان و این چهره باید در شهر باقی بماند؟ ۳- روزی روزگاری جزو اولین شهرهای دارای گروه های هنری همچون تئاتر بودیم چرا دیگر آن هنر و آن هنرمند نا و تاب فعالیت در این شهر را ندارد؟ چرا نگاه به فرهنگ و هنر اینطور شده؟ و هنوز که هنوزه فضایی در خور و شایسته برای فعالیت های هنری و فرهنگی نداریم و پروژه های نیمه کاره در این شهر هست و خفقان فعالیت ها برای عده ای جوان هنردوست وجود دارد! ۴- روزی روزگاری گفتیم این شهر هم ساحل دارد و هم بندر ، هم تالاب دارد و هم درنا، هم برنج دارد و هم ماهی ، هم عباس حاجی کناری دارد و هم شهید بصیر هم مصطفی زمانی دارد و هم محمد بلبلی اما کدامشان را برند کردیم کجا افتخار کردیم به داشته هایمان؟ تا کِی باید شعار دهیم! مگر با حلوا حلوا دهان شیرین میشود؟! ۵- روزی روزگاری محدوده فریدونکنار تا شهرک دریاکنار بود و دریاکنار و فریدونکنار باهم شناخته میشد اما چه کسانی خود را مُحق برای تصمیم گیری بجای مردم‌ میدانستند و در جلسه ای شبانه تصمیم میگیرند دریاکنار به محدوده بابلسر اضافه و پیشوند شهرستان به فریدونکنار اضافه شود؟ و عایدی این پسوند برای فریدونکنار‌چه بوده است؟ ۶- شهر با اولویت های گردشگری به سمت اولویت های سیاسی رفته، رضایت سیاسی مدیران ملاک انتخاب و انتصاب برخی مدیران فَشَل شهری شده ، شهری با ظرفیت های بالا دچار پیچ و خم ادارات فَشَل شده که هر روزه دست فقیرش جلوی شهرداری دراز است تا برنامه ای بگیرد و به بالا دست خود گزارش دهد، از این ادارات که نه احترام به ارباب رجوع میداند و نه بدون تلفن و سفارش کار مردم را انجام میدهند چیزی جز عقب ماندگی باقی نمی ماند و نسل آینده این شهر همچنان سرخورده تر از گذشته و همچنان باید خود را با پیشرفت شهرهای همسایه مقایسه و خودخوری کند ۷- شهری که با آسیب های اجتماعی بالا دست و پنجه نرم میکند و مدیران جز نشست و جلسات فرمالیته و فرمایشی و درون اداری کاری در عمل انجام نداده و نتیجه عملکرد ضعیف آن ها این شهر شهید پرور را با انواع و اقسام آسیب ها روبرو کرده که فضاحت آن آنقدری هست که اگر خون گریه کنیم بازهم کافی نیست ، تنها شهر با آسیب اجتماعی بالا و توسعه نیافته ترین شهر کشور! ۸- فروپاشی اعتماد اجتماعی مردم در این شهر زمانی اتفاق افتاد که نمونه عملکرد بیست سال اخیر مدیریت شهری را باید در‌ پل کمربندی دید! فاجعه ای که قبل افتتاح فروریخت تا روسیاهی مدیران مدعی به زغال بماند ۹- درد دل کشاورز و صیاد را چه کسی میشنود؟! مگر این شغل فراگیر مردمان سختکوش شهرمان نیست؟ چرا درد آن ها در اولویت نیست! همچنان برنج با رنج تولید شده که زحمت یک سال کشاورز است در کارخانه ها دپو شده ، کشاورزی که با سیلی صورت خود را سرخ نگه میدارد تا بدهی های خود که قولش را در این فصل داده بود پرداخت کند ۱۰- روزی وعده دروغ منطقه آزاد، روزی دیگر زخم جدایی خزرشهر، هر روز بر حجم ترافیک شهری اضافه ، همچنان شهری بدون مکان های تفریحی و فرهنگی مناسب، همچنان شهری برای فرار سرمایه گذار، شهری با کلی پروژه های نیمه کاره، شهر آب بندان های چشم‌نواز رها شده، جنگل های بکر که در ‌پستوهای شعار وامانده،دپوی زباله و بوی تعفن آزاردهنده، ظرفیت های انسانی نادیده گرفته شده ، و سوال مهم این است کدام فکر این شهر را به عقب راند؟ کدام فکر نمیگذارد ایده و فکر اثرگذار در این شهر به ثمر بنشیند؟ این ظلم‌تا کِی ادامه دارد؟ یادداشت: سیدعباس بردبار  

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است -
آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد -

کناریها | خبری | تفریحی | شخصی | مذهبی