به گزارش کناریها به نقل از باشگاه خبرنگاران عروسک آنابل (Annabelle) که در برخی از فیلمهای ترسناک دارای عنوان آنابل دیده میشود در واقع بر اساس یک عروسک واقعی ساخته شده است، عروسکی که گفته میشود باعث وحشت دو پرستار جوان و قتل یک مرد شده است. این عروسک در یک قاب شیشهای قرار داشته که دعایی روی آن حک شده و یک لبخند مصنوعی زیر موهای قرمزش دیده میشود. زیر قاب شیشهای عروسک آنابل یک تابلو سفید به اندازه کارت پستال قرار دارد که روی آن نوشته شده: «هشدار، به هیچ وجه باز نکنید». برای هر شخص بی اطلاعی این عروسک نیز عروسکی بزرگ شبیه «آن بد لباس» (Raggedy Ann) است که در اوایل قرن بیستم تولید شد، اما عروسک آنابل چیز دیگری است.
این عروسک سال هاست به خاطر تسخیرهای شیطانی اش شناخته شده و دستکم دو مورد تجربه نزدیک به مرگ را موجب شده است. با این وجود، علاقه به عروسک شیطانی آنابل الهام بخش یک فرانچایز چندصد میلیون دلاری در صنعت سینما شده است. اما داستان عروسک آنابل تا چه اندازه واقعیت دارد؟ آیا آنابلِ عروسک محملی بیجان برای یک روح شیطانی در جستجوی یک انسان گمشده است یا یک عروسک بچگانه ساده و بی خطر که برای یک عمر داستانهای سودآور مربوط به ارواح مورد سوء استفاده قرار گرفته است؟
تاریخچه عروسک آنابل واقعی
عروسک آنابلی که در موزه خانگی اسرارآمیز اد و لورین وارن نگهاری میشود اگر چه فاقد پوست شیشهای و ویژگیهای شبه زنده عروسک آنابل سینمایی است، اما عادی و ساده بودنش آن را ترسناک ساخته است. ظواهر دوخته شده آنابل عروسک، از جمله لبخند نصفه و نیمه و بینی سه گوش نارنجی روشن او یادآور خاطرات عروسکهای دوران کودکی است. اگر میتوانستید از اد و لورین وارن سوال کنید (که البته نمیتوانید، چون اد در سال ۲۰۰۶ و لورین نیز در سال ۲۰۱۹ از دنیا رفتند) به شما میگفتند که اخطار زیر جلد شیشهای عروسک آنابل فراتر از یک اخطار ساده است.
به ادعای این زوج متخصص در زمینه ارواح خبیثه و شیطانی، این عروسک مسئول دو تجربه نزدیک به مرگ، یک حادثه مرگبار و یک سری فعالیتهای شیطانی است که در عرض نزدیک به ۳۰ سال رخ داده اند. اولین حادثه مرتبط با این عروسک ترسناک را میتوان در سال ۱۹۶۸ دید زمانی که آنابل یک عروسک بسیار جدید بود. این داستان توسط دو زن جوان به وارنها گفته شده و بعدها توسط این دو بارها و بارها روایت شد. بر اساس این داستان، عروسک آنابل هدیهای از جانب مادر به یک پرستار جوان به نام دونا (یا دیردره) برای جشن تولد ۲۸ سالگی او بوده است.
دونا که ظاهراً با دیدن این هدیه از جانب مادرش متعجب شده بود آن را به خانهای که با دوست پرستارش، انجی، اجاره کرده بود برد. در ابتدا آنابل یک عروسک بسیار دوست داشتنی بود که روی کاناپه اتاق پذیرایی قرار داشت و با صورت رنگارنگش از مهمانان استقبال میکرد. اما مدت کوتاهی بعد دو پرستار به این نتیجه رسیدند که آنابل در اتاق حرکت میکند. دونا او را روی کاناپه اتاق پذیرایی گذاشته و سر کار میرفت، اما وقتی باز میگشت عروسکش را در اتاق خواب و در حالی مییافت که در بسته بود. دونا و انجی همچنین چندین بار نوشتههایی با عنوان «به من کمک کنید» را در خانه خود پیدا کرده بودند. به ادعای آنان، این نوشتهها روی یک کاغذ پوستی نوشته شده بود که از قبل در خانه آنها وجود نداشت.
علاوه بر این، نامزد انجی که نام او لو بود یک روز که خانه نامزدش بود صدایی از اتاق خواب شنید که شبیه وارد شدن کسی با زور و خشونت بود. او بعد از رفتن به اتاق خواب متوجه چیز خاصی نشد تنها عروسک آنابل را در حالی که رو به پایین روی کف زمین افتاده بود یافت. مدت کوتاهی بعد لو متوجه دردی رو به افزایش روی سینه خود شده و وقتی پایین را نگاه کرد جای دو چنگال خونین را روی سینه خود دید که دو روز بعد محو شدند. بعد از این ماجرا، دو پرستار از یک رمال خواستند که مشکل آنها را حل کند. او نیز یک جلسه احضار روح تشکیل داده و مدعی شد که عروسک آنابل در تسخیر روح یک کودک مرده به نام آنابل است، دختری که جنازه او سالها قبل در نقطهای پیدا شده بود که اکنون آپارتمان دونا و انجی روی آن ساخته شده بود.
رمال ادعا کرد که این روح از نوع مهربان و بی خطر بوده و تنها میخواهد دوست داشته شده و از او مراقبت شود. این دو پرستار نیز ظاهراً از توضیحات رمال قانع شده و تصمیم گرفتند به روح دخترک اجازه دهند در داخل این عروسک باقی بماند. به گفته وارنها این آغاز دردسرهای دو پرستار بود. آنها بر این باور بودند که در واقع یک نیروی شیطانی در جستجوی یک میزبان انسانی در داخل عروسک آنابل بوده است و نه یک نیروی مهربان و خیرخواه.
نظر وارنها در این باره چنین بود: «ارواح اشیاء بی جانی انند خانه و عروسک را به تسخیر در نمیآورند بلکه انسانها را تسخیر میکنند. یک روح غیرانسانی میتواند خود را به یک مکان یا شیء وصل کرده و این اتفاقی است که در مورد آنابل رخ داده است. این روح کنترل عروسک را بدست گرفته و برای این که شناخته شود این تصور را ایجاد کرده که عروسک زنده است. در واقع روح نمیخواسته متصل به عروسک باقی بماند و تنها به دنبال یک میزبان انسانی بوده است». بدین ترتیب دو پرستار هنوز از ماهیت شیطانی و خیالات این روح مطلع نبودند. در تلاش برای بیرون کردن روح عروسک آنابل از خانه، این دو از یک کشیش به نام پدر هاگان کمک میخواهند و او نیز با مافوق خود که پدر کوک نام دارد تماس میگیرد و او نیز به وارنها اطلاع میدهد.
این دو به سرعت متوجه تمام نشانههای تسخیر شیطانی مانند تله پورت (حرکت کردن عروسک)، تجسم مادی (نوشتههای کاغذ پوستی) و نشانههای وجود یک هیولا (جای چنگال روی سینه لو) شدند. بدین ترتیب آنها به سرعت دستور جن گیری در خانه این دو توسط پدر کوک را صادر کردند. در ادامه وارنها عروسک آنابل را به موزه مرموز خود منتقل کردند به این امید که قدرت شیطانی آن به پایان برسد که البته به ادعای این دو تفکر اشتباهی بوده است.
دیگر اعمال شیطانی عروسک آنابل
بدنبال بیرون بردن عروسک آنابل از آپارتمان دونا و انجی، وارنها متوجه چند فعالیت و فرآیند غیرطبیعی دیگر مرتبط با آن شدند که اولین آنها تنها دقایقی پس از بیرون کردن روح از کالبد آن رخ داد. بعد از عملیات جن گیری در آپارتمان پرستاران، وارنها آنابل را در صندلی پشت ماشین خود نشانده و کمربند او را بستند و تصمیم گرفتند که از بزرگراه به خانه نروند، زیرا میترسیدند که عروسک جدیدشان هنوز در تسخیر روح شیطانی باشد.
اما حتی یک مسیر فرعی ایمن نیز در نهایت برای آنان دردسرساز شد. در راهشان به سمت خانه، لورین ادعا کرد که ترمزها چند بار گیر کرده و از کار افتاده بودند که چندین بار نزدیک بود به تصادفات مرگبار منتهی شود. وی ادعا میکند که به محض اینکه اد آب مقدس را از کیفش بیرون آورده و روی عروسک ریخت، مشکل ترمز حل شد. بعد از رسیدن به خانه، اد و لورین عروسک را در اتاق مطالعه اد قرار دادند و شاهد حرکت و معلق شدن عروسک در هوا و طول اتاق بودند. حتی بعد از اینکه عروسک آنابل در یک دفتر خارج از ساختمان و در بسته قرار داده شد نیز به ادعای وارن ها، بعد از مدتی عروسک در خانه پیدا میشد. در نهایت وارنها تصمیم گرفتند که آنابل را برای همیشه به زنجیر بکشند. آنها یک شیشه بسیار خاص و محکم داشتند که دور آن یک لایه چوبی قرار داشته و روی آن دعاهایی نوشته شده بود.
اد برای تمام عمرش هر چند وقت یکبار دعایی طلسم گونه را در برای این عروسک میخواند تا از محبوس ماندنش مطمئن شود. یک بار کشیشی که به خانه وارنها آمده بود عروسک آنابل را برداشته و تواناییهای شیطانی او را به سخره گرفت. اد در این مورد به او هشدار داد، اما کشیش جوان صحبتهای او را جدی نگرفت. در نهایت وقتی کشیش در حال بازگشت به خانه بود، خودرو او تصادف وحشتناکی داشت که نزدیک بود به مرگ وی منتهی شود. او ادعا کرد که پیش از تصادف آنابل را در آینه جلوی ماشین خود دیده است.
چند سال بعد یک بازدید کننده دیگر روی جلد شیشهای عروسک آنابل ضربه زده و گفته بود که مردم احمق هستند به قدرت شیطانی این عروسک باور دارند. ظاهراً در راه بازگشت به خانه این مرد جوان کنترل موتورسیکلت خود را از دست داده و مستقیماً با یک درخت برخورد میکند که به مرگ او منتهی شده و نامزدش نیز تنها به شکلی معجزه آسا زنده میماند. او بعدها ادعا کرد که در هنگام حادثه در حال خندیدن و جوک گفتن در مورد عروسک آنابل بوده اند.
سالها بعد در سال ۲۰۱۴، جیمز وان داستان آنابل را نوشت که در مورد یک عروسک چینی کوچک با خصوصیات واقعی یک دختر بچه و علاقه شدید به خشونت بود که در واقع وان در آن از آنابل واقعی الهام گرفته بود، هر چند تفاوتیهایی بین ان دو نیز وجود داشت. نسخه سینمایی بسیار ترسناکتر بوده و موهای طبیعی داشت. امروزه نیز اگر چه اد و لورین وارن فوت کرده اند، اما میراث جن گیری آنها توسط دخترشان جودی و شوهرش تونی اسپرا ادامه دارد.
منبع:روزیاتو